شعبده

دیشب یک کتاب نوشتم
صبح خانه‌ام آتش گرفت
-همین یک خط در خاطرم مانده-
«چشم‌هایش شعبده می‌دانست، آنقدر که مرا چون خرگوش، از کلاه سیاه روز‌مرّگی‌ام در‌آورد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر