بار هستی

 هر صبح تکه‌ی تازه‌ایست بر دوش

در بار سنگین میانسالی

هر یک در جایی دور

به یاد با هم بودن‌های سبک جوانی

بی‌هم خم می‌شویم

.

تا کجا و با کیان

باز قهقه‌هامان ستون یکدیگر باشد

باز شوری گریه‌هامان

در دریای شیرین آغوش هم حل شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر